در اینجا باغبانی هست وگلهائی...
که از او میدمد هردم
شکوفا گلشنی دیگر به بودن ها!
همان اورا ستایش میکنم زیرا
تواند گلشن باغ شقایق را
زرنگ سرخ وزیبایش
به رنگ دیگری ....در دم... بیآمیزد!
شکوفا گلشنی باید دراین باغی
که در آن زندگی رنگین تر از....
هر دیدگانی...
رنگ می گیرد!
واز او در دم بودن...
نگاهی را طلب دارم
که بتواند به شیرینی
بدارد دوست!!!
سروده فرزانه شیدا
سلام خانم شیدا
سادگی و صمیمیت شعرتون و همیشه دوست داشتم
بسیار زیبا بود
"تاریخ بوی بدی می دهد
منتظر نظراتتون روی شعر جدیدم هستم
موفق باشید"
با سلام خدمت فرزانه خانم
اشعارت همچنان در وبلاگت سوسو می کند و من هم با خواندن آنها لذت می برم و برای شما آرزوی موفقیت و پیروزی در زندگی را دارم.
با علی
سلام سرکار خانم شیدا
آهنگ و ریتم خیلی خوب بود.به دل نشست.
شاد زی
این کشتی عاشق غرق شدن در آبهای خلیج توست
خجالت می کشم بگویم به دریا بزن بانو
آن دورها فانوس برای ما روشن نیست
به همین آتش سیگار اعتماد کن
سلام
با سرگیجه به روزم
ممنون از لطفتون
سرکار خانوم شیدا سلام :
متن و شعرتون مثل باقی آثار و اشعارتون فوق العاده و دلنشین بود . خانوم شیدا لطفا به وبلاگ " درآغــــوش شـــعرو واژه ها...دمـی باتــو " خودتون تشریف ببرید چون من الان چندین روز هست که منتظر حضرت عالی هستم و پیام های زیادی بهتون در این وبلاگ گذاشتم ؛ لطفا بخوانید . بهتون افتخار می کنم و از همه زحمات و محبت هاتون کمال تشکر و امتنان رو دارم . آرزومند آرزوهایتان - پوریا
منظورم همین وبلاگتون هست :
http://fsheida.blogfa.com/
سلام خانم شیدا
وقتی گوشت
گهواره می شود
برای گستاخی شلاق ها
"ما به حقارت عادت کرده ایم"
به روزم سری بزنید[گل]