شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

با تو ... بی تو


با تو ... بی تو

با تو ؛ همه‌ی رنگ های این سرزمین مرا نوازش می کنند
با تو ؛ آهوان این صحرا دوستان همبازی من‌اند
با تو ؛ کوه ها حامیان وفادار خاندان من‌اند
با تو ؛ زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می‌خواباند
ابر ؛ حریری است که برگاهواره ی من کشیده‌اند
و طناب گاهواره ام را مادرم ؛ که در پس این کوه ها همسایه‌ی ماست در دست خویش دارد
با تو ؛ دریا با من مهربانی می‌کند
با تو ؛ سپیده‌ی هرصبح بر گونه ام بوسه می‌زند
با تو ؛ نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می‌زند
با تو ؛ من با بهار می‌رویم
با تو ؛ من در عطر یاس ها پخش می‌شوم
با تو ؛ من درشیره‌ی هر نبات می‌جوشم
با تو ؛ من در هر شکوفه می ‌شکفم
با تو ؛ من در طلوع لبخند می ‌زنم ؛ در هر تندر فریاد شوق می کشم ؛ درحلقوم مرغان عاشق می‌خوانم در غلغل چشمه ها می‌خندم ؛ در نای جویباران زمزمه می‌ کنم
با تو ؛ من در روح طبیعت پنهانم
با تو ؛ من بودن را - زندگی را - شوق را - عشق را - زیبایی را - مهربانی پاک خداوندی را می ‌نوشم
با تو ؛ من در خلوت این صحرا ؛ درغربت این سرزمین ؛ درسکوت این آسمان ؛ درتنهایی این بی ‌کسی ؛ غرقه‌ی فریاد و خروش و جمعیتم ؛ درختان برادران من‌ اند و پرندگان خواهران من ‌اند وگلها کودکان من ‌اند و‌ اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم قاصدان بشارت گوی من ‌اند و بوی باران - بوی پونه - بوی خاک - شاخه های شسته - باران خورده پاک - همه خوش ‌ترین یادهای من ؛ شیرین ترین یادگارهای من ‌اند .
بی تو ؛ من رنگهای این سرزمین را بیگانه می‌بینم
بی تو ؛ رنگهای این سرزمین مرا می ‌آزارند
بی تو ؛ آهوان این صحرا گرگان هار من ‌اند
بی تو ؛ کوه ها دیوان سیاه و زشت خفته‌ اند
بی تو ؛ زمین قبرستان پلید و غبار آلودی است که مرا در خود به کینه می‌فشرد
ابر ؛ کفن سپیدی است که بر گور خاکی من گسترده ‌اند
و طناب گهواره ام را از دست مادرم ربوده ‌اند و بر گردنم افکنده ‌اند
بی تو ؛ دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می‌ بلعد
بی تو ؛ پرندگان این سرزمین ؛ سایه های وحشت‌ اند و ابابیل بلایند
بی تو ؛ سپیده‌ی هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه ای است
بی تو ؛ نسیم هر لحظه رنج های خفته را در سرم بیدار می ‌کند
بی تو ؛ من با بهار می‌ میرم
بی تو ؛ من در عطر یاس ها می ‌گریم
بی تو ؛ من در شیره‌ی هر نبات رنج هنوز بودن را و جراحت روزهایی را که همچنان زنده خواهم ماند لمس می‌ کنم
بی تو ؛ من با هر برگ پائیزی می‌ افتم
بی تو ؛ من در چنگ طبیعت تنها می‌ خشکم
بی تو ؛ من زندگی را ؛ شوق را - بودن را - عشق را - زیبایی را - مهربانی پاک خداوندی را از یاد می ‌برم
بی تو ؛ من در خلوت این صحرا ؛ درغربت این سرزمین - در سکوت این آسمان - درتنهایی این بی کسی - نگهبان سکوتم - حاجب درگه نومیدی - راهب معبد خاموشی - سالک راه فراموشی ها - باغ پژمرده‌ی پامال زمستانم
درختان هر کدام خاطره‌ی رنجی ؛ شبح هر صخره ؛ ابلیسی ؛ دیوی ؛ غولی ؛ گنگ و پرکینه فروخفته ؛ کمین کرده مرا بر سر راه
باران زمزمه ی گریه در دل من ؛ بوی پونه ؛ پیک و پیغامی ‌نه برای دل من ؛ بوی خاک ؛ تکرار دعوتی برای خفتن من
شاخه های غبار گرفته ؛ باد خزانی خورده ؛ پوک ؛ همه تلخ ترین یادهای من ؛ تلخ ترین یادگارهای من‌ اند .


نویسنده وطراح  پلاکارتها : آقای پوریا فرهمند

 
 www.puriya-a.blogfa.com
www.puriya-godpanic.blogfa.com
برای خواندن کل اشعار لطفا از وبلاگ ها دیدن فرمایید
" باقی بقای خوبان ؛ آرزومند آرزوهایتان - پـوریا فـرهمند "

داستان منو دل و شعر و قلم

 

 هنوز...
دنبال خودکارم میگشتم... توی کیفم بود , همیشه توی کیفم بود...  

منکه بدون خودکارم جائی نمیرفتم
حالا توی این کوچه ی خلوت این ساعت روز حتی یدونه مغازه باز نبود  

که بتونم لااقل یدونه مداد بگیرم
شعر توی سرم میچرخید ومیچرخید هی زیر لب زمزمه اش میکردم
که ابیات یادم نره
:
ای تو در بطن تمام زندگی
مظهر عشق ودل وآزادگی
ـ...خدایا! آخه خودکارم کجاست

بی تو در دنیا ندارم محرمی
درتمام ملک عالم همدمی

!!!وای اگه این خودکارو پیدا نکنم.......
در سرود ناله های من, کلام
درجهان زندگی بودی , بنام

نخیر خودکاره دود شده رفته هوا__
باتو میگفتم زدل حرف وسخن
از بهاروطوطی واز یاسمن
_ خودرکار جان,! کیف ماهم که سوراخ نیست آخه توکجا غیبت زده
باتو میگفتم چه سان غمگین شدم
یا که با شور دلی رنگین شدم

_ ای وای همینجوری ادامه پیدا کنه خودکارم پیدا نشه ومغازه ایم سر
راهم نباشه همه شعرمیادم میره
!!
خودکارجان پیدا شو, پیدا شو لطفا
بی تو گوئی بی زبان ماند دلم
لال این ویران جهان , ماند دلم
ای وای این مغازه هم که هنوز باز نکرده, خوب این ساعت روز
مردم میرن ناهارشونو بخورن
استراحتی بکنن همه که مثل تو براشون « ساعت» 

 یه قاب گرد روی دیوار نیست که!اهه...
خودکاری جان کجائی!؟

کی شود بی تو بیابم یاوری
خود دل ودلداده وهم داوری
چون بگویم ازتو میدانی مرا
خود درون واژه میخوانی مرا
...
چیکارکنم شعره هی میاد وخودکارمم نیست
اقا ..اقا ببخشید شما مدادی قلمی خودکاری چیزی همراهتون هست
_بله خانم بفرمائید
ممنون اگه یه لحظه صبر کنید پس میدم بهتون
نه خانم قابل شما رو نداره
ا >؟اقا کجا میری این خودکار شما کلی واسه خودش خودکاره
خواهشا یه لحظه صبر کنید تا بنویسم وبدم بهتون
نه خانم یادگاری بردارید از طرف من
شما لطف دارید ولی...تند تند شعرو بنویسم تا نرفته
:
ای قلم آری زتو گفتم سخن
ازتو که همواره بودی یارمن
....
اقا بفرمائید این خودکارتون , دستتونم درد نکنه
ببخشید خانم این شعر خودتون بود نوشتید؟
بله داشتم خفه میشدم بنویسمش ولی خودکارم گم شده
هرچی میگردم توی کیفم پیداش نمیکردم
این ساعت بعدازظهرم که میدونید جائی باز نیست
بفرمائید خودکارتون نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم
میخواید تشکر کنید : خوب بله
یه بار دیگه این شعرو بنویسید وبدید بمن یادگاری
جدی میگید شما این شعر منو میخواید؟
خب خانم آدم این ساعت روز معمولا کم توی خیابون 

 به یه شاعر برخورد میکنه
با لبخندی شعر رو نوشتم
سریع خوند وخودکاری رو که بهش داده بودم بطرفم دراز کرد
مممنون من دیگه لازمش ندارم
_نه خانم من دیگه اصلا دلم نمیاد 

که یار ویاور وهمدم وهمه کس وکارتونوُ ازتون بگیرم
....وهردو زدیم زیر خنده ....
شعرشما مال من ,خودکارتون که پیش من بود تقدیم وبازگشت شما
این یادگاری من به شما باشه وشعر شما هم یادگارشما برای من
فقط اسمتون رو زیرش لطفا بنویسید

اوکی مرسی اینم اسم من : فرزانه شیدا  

 

 منو  دل و  شعر و قلم

ای تو در بطن تمام زندگی
مظهر عشق ودل وآزادگی
در سرود ناله های من, کلام
درجهان زندگی بودی , بنام
بی تو در دنیا ندارم محرمی
درتمامِ ملک عالم  همدمی

باتو میگفتم زدل حرف وسخن
از بهاروطوطی واز یاسمن
باتو میگفتم چه سان غمگین شدم
یا که  در شور دلی رنگین شدم
بی تو گوئی بی زبان ماند دلم
لال این ویران جهان , ماند دلم
کی شود بی تو بیابم یاوری
خود دل ودلداده وهم داوری
چون بگویم ازتو میدانی مرا
خود درون واژه میخوانی مرا
ای قلم آری زتو گفتم سخن
ازتو که همواره بودی یارمن

فرزانه شیدا 23 بهمن 1388
12/02.2010اسلُو /نروژ 


بیاد روزی که خودکاری رواز یه غریبه ی اشنا درتهران  

دوسال پیش تابستون بیادگار گرفتم یادش بخیر انشالله همیشه ایشان 

 هرکجا هست موفق وشاد باشه