دل نغمه ها: از *ف.شیدا

  


در پیش ِچشم ِدلم, شمع ِ«هستی  ام »
همواره میچکید ,قطره به قطره , به پای درد
خون میشدم به نگاهی, که غم کشید
در روزگار صدایِ دلانِ سرد

درنغمه های دلم آب میشدم
دربی صدائی ِقلبِ شکسته ام
با دل ,به سخن آمدم ...ولی
دل خیره بود براین پای بسته ام


« باران » شدم به تمامیِ « بودنم»
رویای آبی و سبزم فرو به ابر
پنهان گریست به صحرای غصه ها
در راه های سکوتم به پای صبر


روزِ« صدا »بدورنم فغان کشید
روزی که دل زصبوری گذشته بود
انگار  , پای دلم , در رسیدنی....
آخر دَری , به خانه ی طغیان من گشود.

______ فرزانه شیدا / 1388 _______