دیگه امشب گریه ی دل
سـکوته ِ دلـــو شـکستـه
با همـون بُغضـی که راهه
نفسـای مـنو بســته
من مـیترسم مـوج اشکام
سیلی شه، پاتو بگیره
تا که آخـرزیر پاهات
دله داغـونم بـمیره
امشـب ازهر شبی بیشتر
دل مــن ، اسیـر درده
با خیالت گرچه هر شـب
چشمای من گریه کرده
....
در کنار قاب عکسـت
قطره اشکاس ، که چکیده
دیگه طاقــتم نــمونده
جـُون ِمن بلـب رسیده
نمی تونـم ، دل ببنـدم
هـمه عـمرُو به خــیالت
میرسـه آخر یه روزی
دل منــهم به بوصالـت
من به رویای رسـیدن
دلـــوُ دنبــالم کـشـیدم
چشمامو بستـم رو عالم
از هـــمه ،دنیــا بُریدم
نمـی تونم دل ببـــندم
همه عـمرُو به خیالت
آخرش یه روز دوباره
میرسم من، به وصالت
من فقط ، مال ِتو هستـم
تو مال ِ منی سـرآخر
دل پُر از باور ِ عشقه
فقط اینـــو ،داره باور!
فقط اینــو داره باور!
هـمه شـــبهای جـدائی
با ســـ-تاره ها نشستـم
شب ِ بارون مثه قطره
روی دریا می شکستم
امشـب امااین جــدایی
واســه قـــلب ِ من زیاده
از خـــدا هـم گله دارم
که تـ-رو بـ-من نـداده!
امشب از هرشبی بیشـتر
دله ِ من ا سیـر ِ درده
با خیالت گرچه هـر شـب
چـشمای من گریه کرده!!!
چشمای من، گریه کرده!!!
از : فرزانه شــیدا
قلم سبزتان گرمی بخش دلهای سرد ماست
محببتان مایه دلگرمی ماشد
سلامتی ، سربلندی و شادکامیتان آرزوی ماست
در پناه ایزد یکتا باشید.
سلام
خانم فرزانه
از این که در سایت شعر نو نظر داده بودین ممنونم
وبلاگتون رو دیدم بدون تعارف قشنگ بود و زیبا
امیدوارم دیگه چشماتون گریه نکنن
اگر فرصت کردین به وبلاگ من هم سرب بزنین و مارو از نظرات خودتون بی نصیب نفرمائید